خاطرات ممنوعه

مرور روزنوشت های یک زوج کارشناس ماوراء الطبیعه

خاطرات ممنوعه

مرور روزنوشت های یک زوج کارشناس ماوراء الطبیعه

خاطرات ممنوعه

سال 85 وقتی پایان نامه دکترای جامعه شناسی را با موضوع "سوء استفاده از خرافات و مسائل ماورایی در ارتکاب جرایم" دفاع می کردم و جرایم و مشکلاتی که به وسیله جن گیر ها، رمال ها و دعا نویس ها پیش می آمد را شرح میدادم تصورش را هم نمی کردم که دو روز بعد پلیس رسما از من در پرونده های خاص دعوت به همکاری کند و من و همسرم خیلی زود بشویم مشاوران مسائل ماوراء الطبیعه در پرونده هایی که من به آنها پرونده های ممنوعه می گفتم.
حالا تصمیم گرفتم قسمتی هایی از آن #خاطرات_ممنوعه را برایتان بازگو کنم.

به دلایل ملاحظات خاص همه مطالب به غیر از کلیت داستان به صورت غیر واقعی و با اسامی مستعار بازگو می شود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست نامرئی» ثبت شده است

دوست نامرئی

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۱:۰۵ ب.ظ

این پست به صورت هفتگی به روزرسانی می شود و تا تکمیل داستان پرونده این متن وجود خواهد شد.

 

"اوایل همه چیز مرتب بود. دخترک شیرین زبانمان که به تازگی شروع به حرف زدن میکرد با خود می نشست و یکسره حرف میزد. یکسالی که گذشت رفتار هایش برایمان نگران کننده می شد مثلا یکهو سر سفره انگار که دنبال چیزی بکند بلند می شد و می دوید و یا مثلا به گوشه ای از اتاق خیره می شد و لبخند میزد و تقریبا همه وقتش را با دوست های خیالی اش میگذراند و بازی و صحبت میکرد. این رفتار هایش علاوه بر اینکه ما را از بابت سلامتی خود فرزندمان نگران می کرد موجب بروز توهمات و بیماری در همسرم هم شده بود. چند بار شده بود که قسم می خورد صدا و حرکات مرا در خانه دیده است و وقتی به حیاط آمده متوجه شده مثلا من یک ساعتی است در طبقه پایین و پیش برادرم بوده ام. با افزایش این اتفاقات چند شاهد دیگر مثل خواهر زن و زن برادرم نیز به قضیه اضافه شدند که صدا هایی عجیب از خانه ما که در طبقه دوم بود شنیده بودند. حتی یکبار برادرم وقتی که ما خانه نبودیم صدای تلپ تلپ و کوبیدن پا از خانه مان شنیده بود و با این تصور که دزد آمده به واحد ما مراجعه کرده بود و متوجه شده بود خانه خالیست و کسی در آن نیست."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۸ ، ۱۳:۰۵
شاهد