سال 85 وقتی پایان نامه دکترای جامعه شناسی را با موضوع "سوء استفاده از خرافات و مسائل ماورایی در ارتکاب جرایم" دفاع می کردم و جرایم و مشکلاتی که به وسیله جن گیر ها، رمال ها و دعا نویس ها پیش می آمد را شرح میدادم تصورش را هم نمی کردم که دو روز بعد پلیس رسما از من در پرونده های خاص دعوت به همکاری کند و من و همسرم خیلی زود بشویم مشاوران مسائل ماوراء الطبیعه در پرونده هایی که من به آنها پرونده های ممنوعه می گفتم. حالا تصمیم گرفتم قسمتی هایی از آن #خاطرات_ممنوعه را برایتان بازگو کنم.
به دلایل ملاحظات خاص همه مطالب به غیر از کلیت داستان به صورت غیر واقعی و با اسامی مستعار بازگو می شود.